شیخ صنعان و ویژه گی سیر روحانی او در منطق الطیر عطار

 

 

يادداشت: در اين روز ها فكر مي كنم  كه من چه كاره ام؟ خودم برايم نامي نمي يابم؛ از بس از يك  شاخه به شاخه ديگر پريده ام. ديروز وقتي به ياداشت هاي پراگنده سابقم سر زدم و تنوع!؟ را ديدم، بر خود خنديدم.

اين نوشتار را دو سال قبل وقتي در دانشگاه شاگرد ابجد خوان و معذور بودم، از ناگزيري، با  استناد بر منابع ديگر نوشتم، يعني هيچ كشف تازه يي ندارد و بازنويسي يافته هاي پژوهشگران ديگر است.

شايد از هيچ بهتر است.

 

با توجه به دیدگاه شفیعی کدکنی پژوهشگر زبان فارسی دری تصوف، نوعی هنر است یا نوعی بینش هنری است در پیرامون مذهب. پس شعر عرفانی از دو دیدگاه میتواند مطرح شود یکی این که در نفس خود شعر است و پس نموداری از ادبیات است و از جهت دیگر عرفان و تصوف است.

 حکایت دلکش و بلند شیخ صنعان در منطق الطیر عطار دارای همین ویژه گی ها است. منطق الطیر ماجرای سفر مرغان به سوی سیمرغ است. این مرغان در طلب پادشاه(سیمرغ) به سفر میپردازند در این سفر هدهد نقش رهنما ومربی را دارد. در جریان این سفر روحانی عطار به بازگویی حکایت ها و تمثیل هایی میپردازد که اندیشه های خود را به کرسی بنشاند. داستان شیخ صنعان یکی از این حکایت های  رمزی است است. به قول پژوهنده گان این داستان خورشید است و باقی داستان ها و تمثیل ها دیگر سیارات اقماری هستند.

منطق الطیر با نظم و انسجام قوی به شکل یک فابل پرداخته شده است. در داخل پیرنگ اصلی آن قصه های  فرعی  که بالغ بر 90 میشوند، جا داده شده اند. این قصه ها به مثابه کلیپ هایی در داخل متن طرح اصلی کتاب را که پرواز مرغان است، از یکنواختی بیرون می کنند.

 

ادامه نوشته

چه دلگیرم دختر جان!

درست 16 سال و چهار ماه و 16 روز قبل با دختر كوچولويي آشنا شدم كه نخستين صدا ي خود را به عنوان اعتراض بر نظام هستي و بيهوده گي زنده گي سر داد. اين دختر كوچك با تن نحيف و كوچك خود زنده گي مرا تغيير داد.

ادامه نوشته

یاد یار مهربان

 

یادواره هایی از هرات

6 و 7 عقرب 1387

 

یادداشت: ماه گذشته سفری به امریکا داشتم. هیچ خاطره جالبی با خود نیاوردم. در آنجا دوستی که فکر می کرد من از دیدن امریکا به هیجان آمده ام، ازم پرسید :" امریکا را چگونه یافتی؟ " برایش به زبان خودش گفتم:" نو سنس" . اما یاد های هرات چنین نیست.

 

*

یک شب، در قبرستان هیچگاهی برای آدمی نمی تواند، خاطره خوشی باشد. این موضوع سوژة فلم ها - فلم های گوتیک- و داستان های بی شماریست. در چنین داستان هایی آدمی در میان مرده گان و در متن حادثه ها قرار گرفته از فضای هراس آور و وحشتناک گریز می کند و هر لحظه هم حادثه یی برایش می شگفد.

ادامه نوشته

چون قلم در دست غداري بود

لاجرم منصور بر داري بود

پرويز كامبخش دانشجوي 23 ساله دانشگاه بلخ به بيست سال حبس محكوم گرديد. ديروز دادگاه استيناف كامبخش را به جرم پخش مطالب توهين آميز نسبت به آيت هاي قران مجرم دانست. بعضي از استادان! دانشگاه بلخ او را به اخلال ساعت هاي درسي متهم كردند. اين استادان ادعا كردند كه كامبخش با طرح پرسش هاي در مورد دين اسلام نظم صنف را بر هم مي زد.

من ناگفته هاي زيادي در مورد چرايي و چگونه گي عملكرد كامبخش دارم كه  نيازي به طرح آن نيست. تنها مي خواهم كه كامبخش از اين توطئه نجات يابد.

حالا در اين كشور سنت زده پيرسالار كه (جغرافياي قاتل) آن مرگ و وحشت را نمايش مي دهد، چه كاري ميتوان كرد؟ نمي دانم، اما شايد يكي از راهكار ها همبسته گي جامعه مدني افغانستان، نهاد هاي خبرنگاري و روشنفكران افغانستان باشد تا متحدانه و پيگيرانه از كامبخش دفاع كنند.

نبايد بگذاريم تا جسم و روح جوان كامبخش در زندان بپوسد. كاري بايد كرد عزيزان!