داد خواهی و عدالت انتقالی چه مفهومی را ارائه می کند؟!
داد خواهی و عدالت انتقالی مقوله های تازه در واژه نامة دموکراتیک چند سال اخیر اند که مثل دانه های تسبیح در دست جامعة مدنی افغانستان بالا و پایین می روند. چه مفهومی را ارائه می دارند؟ در پاسخ تنها میتوان گفت که مثل هر مقولة اجتماعی دیگر که در افغانستان وارد می گردد، تعبیر و تفسیر های متفاوتی را نیز در ذهن شهروندان و اعضای جامعة مدنی تداعی می کنند و هر صاحب نظری! از آن تعبیر و تفسیر ویژه یی در تطابق با منافع خود دارد.
جنگ و بحران در هر کشوری قربانیان به جا می گذارد. تجارب کشور های دیگر نشان می دهد که هر کشور جنگ زده بعد از مرحلة گذار فرایند دادخواهی را آغاز کرده است و قربانیان و متضررین جنگ را شناسایی کرده و به استناد سند های ارائه شده گناهکاران و مجرمان را به محکمه کشانیده است.
اتفاقا در این روز های اخیر در چند گردهمایی که روی عدالت انتقالی و دادخواهی بحث می شد، شرکت داشتم و متوجه شدم که تا حال توافق نظر بین کسانی که آغاز کنندة این بحث اند، وجود ندارد. کسانی می گویند که فرایند عدالت انتقالی به دلیلی در جریان می افتد که جنایبتکاران شناسایی گردند و به محاکمه کشیده شوند؛ اما گروه دیگر می گفتند که عدالت انتقالی به این مفهوم است که قربانیان جنگ شناسایی گردند و به نحوی به التیام درد های شان پرداخته شود و به تساهل دعوت گردند تا نیازی به محاکمه کردن جنایتکاران نباشد.
این دو مساله در نفس خود نقض کنندة همدیگر اند. اگر قرار باشد که جنایتکاران جنگی شناسایی گردند ولی مجازات اجرایی در انتظار شان نباشد، پس چه نیازی است که این فرایند را آغاز کرد. مردم امروز افغانستان از شعور سیاسی خوبی برخوردار شده اند و همه می دانند که جنایتکاران کیها اند. از سوی دیگر آیا به محاکمه کشانیدن جنابتکاران در وضعیت فعلی ممکن است؟ و چه تعریفی از جنایتکار وجود دارد؟ مجرم جنگی کی است؟ و شناسایی قرباینان جنگ در صورتی که کمکی به آنان صورت نگیرد، چه دردی را دوا می کند؟
موضوع دیگری که در این جلسه ها روی آن بحث شد، این بود که این پژوهش و بررسی را از کجا باید آغاز کرد؟ گروهی پیشنهاد می کردند که این پژوهش باید از هفتاد سال قبل آغاز گردد و گروه دیگر...
چیزی که در این بحث دومی برایم جالب بود، نحوة استدلال حاضرین بنابر گرایش قومی و زبانی شان بود. حالا اصلا بحث سیاسی و اجتماعی نبود. پشتون ها ( الته منظورم تنها همانهایی اند که در همان جلسه ها شرکت داشتند) اصرار داشتند که عدالت انتقالی باید از خانه جنگی های دوران محاهدین آغاز گردد، چون بنا به تصور ایشان در این جنگ ها تاجیک ها، هزاره ها و ازبیک ها نسبت به پشتون ها سهم عمده را داشتند و در مورد وضعیت فعلی و تاکید روی جنایات طالبان همه خاموشی اختیار کردند. تاجیک ها ۰همان هایی که در جلسه بوندند)به عکس اصرار داشتند که باید از هفتاد سال قبل آغاز کرد تا جنایات قدرتمداران پشتون برملا گردد و در ضمن این چند سال اخیر را که طالبان شهروندان را می کشند و می سوزند، نباید از نظر دور نداشت.
و با تاسف این گروه جنایت هایی را که همین اکنون از سوی نیرو های خارجی در جنوب صورت می گیرد، از یاد بردند.
دیدم که همه روشنفکران پشتون و تاجیک ( حالا همه کسانی که در چنین جلسات شرکت می ورزند کمتر از روشنفکر و روشنگرا عنوان دیگری را قبول ندارند.) با وقاحت می خواهند سهم قوم خود را کمتر جلوه بدهند.
از دیدگاه من تنها یک چیز حقیقت دارد. ما همه تاجیک، پشتون، ازبیک و هزاره و دیگر اقوام در این جنگها و مصیبتها سهم داشته ایم. با تفنگ، با قلم، با هم اندیشی و با حمایت از یک گروه. حالا تشخیص جنایتکار جنگی و تطبیق عدالت و حمایت از قربانیان جنگ در چنین فضایی که هنوز هم امنیت وجود ندارد، ناممکن است. فرایند دادخواهی و عدالت انتقالی در نفس خود ارزش دارد و باید عملی گردد؛ اما برای تحقق آن به وقت نیاز است.
شهرنوش برای طرح دیدگاههای گوناگون در عرصه های اجتماع، ادبیات و فرهنگ بنیاد نهاده شده است.